اخبار
۱۴۰۰/۰۳/۰۸          سنجه های انتخابات (بخش اول)

به قلم دکتر ناصر خدایاری

 

 مبانی نظری؛  

اساسا دموکراسی و انتخاب و رقابت بعنوان رکن رکین آن بیشتر از اینکه یک فلسفه سیاسی باشد، سازوکاری است در خدمت تحقق منویات  فلسفه و اندیشه سیاسی.

چگونگی کاربست این سازوکار و مکانیزم هم بیگانه از چیستی مبانی نظری - فلسفی- سیاسی هر جامعه نیست. از این رو و به تناسب هر جامعه ای، این سازوکارها می توانند با هم متفاوت به نظر بیایند. به طور مثال در فلسفه سیاسی غرب که دارای مبانی انسان شناسی، هستی شناسی و جامعه شناختی و روانشناختی و سیاسی خاصی است، این سازوکار در انطباق کامل با روح حاکم بر مقوله های یاد شده صورت می گیرد.

در حقیقت مبتنی بر مبنایی به نام اومانیسم( اصالت انسان)؛ اینکه اساس انسان و افکار و رفتار و اعمال اوست، او مدار و مرکز همه چیز است و او با کسی، چیزی و آئین و دینی جز خود تنظیم نمی شود و در جریان این خود تنظیمی است که سبک زندگی دلخواه خود را بر می گزیند و معیار و ملاک او کتب و شرایع و انبیای الهی علیهم السلام نیست، بر انتخاب انسان ها چیزی جز خواست او سایه نمی افکند یعنی به اصطلاح همان تصمیم و عمل او بر اساس تشخیص و تمایل باطنی خود است.

دومین مبنای مهم انسان در غرب سکولاریسم یا همان دنیوی شدن است؛ یعنی سیاست در زمین به زمینیان سپرده شده و آنها حکومت دلخواه خود را خودشان تعیین می کنند و الهی بودن مبنای مشروعیت نظامهای سیاسی نیست و مبنا همان رضایت انسانها از عملکرد و فونکسیون نظام سیاسی است.

مبنای مهم دیگر، راسیونالیسم یا همان اصالت عقل یا خردگرایی است، منظور این است که عقل قادر به سیاست مدینه و تدبیر منزل است و در این ارتباط نیازی به مداخله وحی نیست. آن قوه تدبیرگری است که قادر به جلب منفعت و دفع ضرر است و محتاج امدادگری کانون های غیبی نیست. عقل کافی و مکفی و مولد و استقلالا یک شاخص است حتی اگر در تضاد با دستاوردهای وحیانی باشد.

لیبرالیسم در اضلاع سه گانه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز شقوق دیگری از فلسفه مبتنی بر اومانیسم غربی است؛ لیبرالیسم فرهنگی یعنی آزادی فرهنگی در بیان، قلم، قدم و اقدام و کنش و واکنش فرهنگی در قید چیزی نیست، می توانی هم آزادی فکر و هم آزادی عقیده داشته باشید، لیبرالیسم سیاسی یعنی برای رسیدن به قدرت که موضوع علم سیاست است می توان به هر ابزاری تمسک جست.

در این حیطه بجای سیاست اخلاقی، اخلاق سیاسی حاکم است، اخلاق سیاسی یعنی اخلاق معطوف به قدرت، این نوع اخلاق یعنی همه چیز در خدمت قدرت، به عبارت دیگر در صورتی که ضرورت اقتضا نکند نباید از واژه قدرت به صورت عریان استفاده کرد، بلکه قدرت را ابتداء در قالب حقوق، آزادی، اخلاق، عدالت، عاطفه، دین و هر قالب نرم که جاذبه داشته باشد باید مطرح نمود، دقیقا تا زمانی که مولفه های یاد شده با قدرت هیچ ناسازگاری نداشته باشند.

اما زمانی که عناصر فوق در تضاد و تعارض با قدرت قرار گرفتند ملاک قدرت است و همه آنها باید به نفع قدرت کنار گذاشته شوند. این همان روح فلسفه سیاسی نیکولو ماکیاول است. او در کتاب شهریار استدلال می کند که پادشاه باید از شیوه روباه و شیر سود جوید، تا زمانی که جواب می دهد از مکر و خدعه و اگر ناچار شد همانند شیر پنجه در پنجه دیگران بیفکند.از نظر او قدرت اصل و محور همه چیز محسوب می شود؛ زندگی دایر مدار سه ضلع از قدرت است: تلاش برای کسب قدرت، تلاش برای حفظ قدرت و گام سوم تلاش برای توسعه قدرت.  انتخابات در غرب بر این مبانی استوار است.

در فاز لیبرالیسم اقتصادی هم به همین منوال عمل می شود کسب سود بدون ملاحظه قید حلال و حرام و بدون اندازه و حدود و فقط پرداخت مالیات بر درآمد و همه این گزاره ها نیز مبتنی بر ایندویدالیسم یا اصالت فرد است.

امروزه انتخابات در غرب سازوکاری است برای پاسداشت این ارزشها و رقابت ها و مبارزات اجتماعی و سیاسی به منظور بر سر کار آوردن بهترین و مفیدترین سیاست ها و سیاستمداران برای رشد و ترقی و توسعه برای حفاظت از پکیج اومانیسم، سکولاریسم، لائیسم، راسیونالیسم و لیبرالیسم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و اصالت فرد است.

این همان مبانی فلسفی غرب است که انتخابات ها برای تعمیق و گسترش آن صورت می گیرد. مبنای مبارزات اجتماعی و سیاسی یا  انتخابات در جمهوری اسلامی چگونه است؟ با نگاهی به مبانی فلسفه سیاسی حاکم بر جمهوری اسلامی که انسان خلیفه خداست و خدا محور همه امور است نه انسان، دین و سیاست و عقل و وحی به هم آمیخته شده است و لیبرالیسم  فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در پرتو دینی بودن حاکمیت خصلت مردود و غیر مقبول و معیارهای دیگری بر آن سه ضلع از لیبرالیسم حاکم است.

آزادی وجود دارد ولی هرگز به مفهوم اباحی گری مطلق نیست و برای هر حوزه ای خطوطی قرمز و زرد تعریف شده است طبیعتا با رویکرد ویژه ای با گزاره مردم سالاری روبرو می شویم. چنانکه دموکراسی در غرب راه را بر صیانت از ارزشهای ضد اومانیستی و ضد سکولاریستی و ضد لیبرالیستی می بندد ، در جامعه ما نیز انتخابات ها به عنوان سازوکاری سازگار با ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه خودمان بوده و منجر به پویایی و پایایی هر چه بیشتر آنها گردد.

مهمتر از همه اینکه بر اساس مبانی ما اولا؛ قدرت امانتی است که باید آن را به اهلش سپرد ثانیا؛ قدرت هدف نیست و وسیله است و هدف وسیله را توجیه نمی کند ثالثا؛ ما مجاز به انتخاب هر شخص و یا هر جناح و دسته ای تحت هر شرایطی نیستیم. اگر نتیجه هر انتخابی منجر به تثبیت ارزشهای حاکم نشود در حقیقت انتخابات ها وسیله ای و پلی خواهد بود تا کشورها و جوامع مختلفی به برخی اهداف خود از طریق انتخابات کشورها و جوامعی چون جامعه ما نائل بیایند. و این از جهات مختلف مذموم است.

 

خانه مطبوعات و رسانه های

استان آذربایجان غربی


دیدنی های آذربایجان غربی
میدان انقلاب ارومیه
قره کلیسای چالدران
مزار شمس تبریزی خوی
تپه حسنلو
پیست اسکی خوشاکوی ارومیه
باغچه جوق ماکو
غار سهولان مهاباد
پل هوایی قطور خوی
مسجد جامع ارومیه

تبلیغات
 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا